بعضی وقت ها باید گذشت



تخم مرغ هارا درون ظرف می‌شکنم. یکی .دو تا. به دستورالعمل یک بار دیگر نگاه می‌کنم. شکر را دقیق اندازه می‌گیرم و همراه با وانیل به ظرف اضافه می‌کنم.به هیچی فکر می‌کنم و هم میزنم به خودم قول میدهم به تو فکر نکنم. به صدات فکر نکنم به حرف هایت فکر نکنم به نبودنت فکر نکنم . به هیچی فکر می‌کنم و هم میزنم . هم میزنم و به تو فکر می‌کنم . یک بار دیگر به دستور پخت نگاه میکنم .نصف پیمانه شیر. لیوان شیرا را درون کاسه خالی میکنم و آخرین باری که دیدمت را یادم میرود.

اگه پارسال بهم میگفتن دلت برای این روزات تنگ میشه باور نمی‌کردم ولی الان دارم از دلتنگی خفه میشم . دلم برای تک تک لحظه ها و ثانیه های پارسال تنگ شده شدیدا دلم می‌خواد وسط ۱۷ اسفند سال ۹۷ زندگی کنم. توی کلاس های پر استرس دانشگاهی بشینم و بعدش تا خونه رو پیاده روی کنم و تعداد قدم هام رو بشمارم و به خودم افتخار کنم . دلم برای بیرون رفتن های بعد کلاس ، قدم زدن با دوستام تو منظریه، نون شکلاتی های شهرداری، قهوه خونه عمو داوود ، حاجی فیروزهای تو خیابون که فارغ از

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آزمایشی Ameen سامانه پیامک صوتی پایاپردازش خوش هیکلان شهدای مالواجرد استقلال موزیک , hadiva مدل لباس مجلسی کوتاه و شیک چت اصفهان